محل تبلیغات شما
یکم از خودم بگم که الان

 

دیوانه ام انگار و تنم در پی عطر تن یار است و دلم در قفس سینه ی معشوق! 

حالا یکم از معشوق بگم که الان

در بر من نیست و من تشنه و جویای وصالم!من وصله به اویم که وجودم به وجودش گره خورده!کز هر سر زلفش هنری بارد و از هر سخنش دُرّ گرانی! 

دیگه چیزی واسه گفتن نمیمونه!

ولی اگه بخوام از دلیل ساخت وبلاگ بگم !

این ذهن چراغیست که در حفره ی اندوه نهان است!چون نغمه ی سازیست که بر پهنه ی انبوه فغان است!پس گر دلم آشفته و ذهنم نگران است این خانه پناه من و این چشمه جاری ز کلام است!

من در تو خواهم ماند...

اینجا گوشه ای از زمان است...

ی ,بگم ,یکم ,معشوق ,دلم ,نهان ,بگم که ,یکم از ,اندوه نهان ,نهان است ,ی اندوه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی آراز